تربیت فرزندان مقاوم: غلبه بر اضطراب و پذیرش چالشها
اگه میخواید فرزندتون تو بزرگسالی با کلی اضطراب دستوپنجه نرم کنه، یه راه تضمینی اینه که خوشبختی و راحتی رو هدف اصلی زندگیش قرار بدید! بله، دقیقاً همینه وقتی تمام تلاشتون این باشه که هیچ سختیای به بچهتون نرسه و همیشه شاد و راحت باشه، در واقع دارید یه آدمی رو پرورش میدید که تو بزرگسالی با کوچکترین چالش، بهشدت مضطرب میشه و خیلی سخت میتونه خودش رو آروم کنه.
اضطراب یعنی نتونی ناراحتی رو تحمل کنی، یعنی وقتی یه حس بد سراغت میاد، دلت بخواد ازش فرار کنی، به جای اینکه یاد بگیری چطور تحملش کنی و بتونی باهاش کنار بیای و در کنارش به وظایف معمولت رسیدگی کنی. وقتی به بچهمون میگیم «فقط میخوام خوشحال باشی»، داریم غیرمستقیم بهش یاد میدیم که ناراحتی یه چیز بده، یه دشمنه، یه چیزیه که نباید باشه، باید سریع از شرش خلاص شد. در حالی که بهتره بهشون مهارتهایی رو یاد بدیم که بتونن ناراحتیهای اجتنابناپذیر زندگی رو تحمل کنن و از پسش بربیان.
شما به عنوان یه والد باید ذهنیتتون رو راجع به مفهوم خوشحالی و خوشبختی تغییر بدید. به جای اینکه یه بچهی همیشه شاد تربیت کنید، بیاید یه بچهی قوی بار بیارید، کسی که یاد بگیره تو موقعیتهای سخت چجوری خودش رو جمعوجور کنه و ادامه بده. خب حالا چطور میتونیم بچههامونو مقاومتر بار بیاریم؟
احساس ناکامی، ناراحتی، ناتوانی و همه احساسات منفی رو بیایید شبیه به یه لامپ تصور کنید. وقتی بچهمون ناراحت میشه، این چراغ روشن میشه. حالا ما دو تا انتخاب داریم: یا سعی کنیم در جا خاموشش کنیم، یا نورشو کم کنیم که بتونه ناملایمتی رو تحمل کنه.
کم کردن نور، یعنی کمک کنیم بفهمه درسته که ناراحتی سخته، ولی از پسش برمیاد. اینجوری قویتر میشه. ولی اگه بخوایم سریع ناراحتیشو خاموش کنیم یا حواسشو پرت کنیم که خوشحال بشه، اینجوری بهش یاد میدیم که باید از هر چیزی که ناراحتش میکنه فرار کنه و این میتونه تو آینده به راههای ناسالم برای کنار اومدن با مشکلاتش تبدیل بشه. دفعه بعد که بچهتون ناراحت شد، به جای اینکه سریع راهحل بدین یا سعی کنین آرومش کنین، بگین: «آخ، میدونم چقدر اعصابخُردکنه! حق داری. من اینجام کنارت.» شاید یهویی آروم نشه، ولی کمکم یاد میگیره که چجوری از پسش بربیاد.